تفکر طراحی روشی نوین برای خلق راهکارهای جدید حل مسئله با تمرکز بر نیازها و شرایط افراد استفاده کننده از راهکار است. این رویکرد، تیمهای نوآور را برای مواجهه با چالشهای پیچیده از طریق خلق راهحلهای نوآورانه و ایجاد محصولات و خدماتی که واقعاً متناسب با نیازهای کاربر یا مصرف کننده است، توانا می سازد.
بهره گرفتن از تفکر طراحی به شناسایی راهکارهای جایگزین که ممکن است با سطح درک اولیه ما فوراً آشکار نشوند، کمک خواهد نمود. در این رویکرد، بهبود محصولات از طریق تحلیل نحوه استفاده کاربران از آنها و تعیین شرایطی است که در آن از محصول یا راهکار ارائه شده استفاده می شود. از این رو تفکر طراحی به عنوان یک کلید مهم در باز کردن قفل چالشهای پیچیده با راهحلهای نوآورانه عمل می نماید.
تفکر طراحی یک فرآیند غیرخطی و چرخه ای یا تکرار شونده است که از گام های اصلی زیر تشکیل می شود:
همدلی با کاربر برای تعریف صحیح مسئله
ایده پردازی برای راه حل مسئله
تولید نمونه محصول (راهکار) اولیه
آزمایش و بهبود محصول
از تفکر طراحی می توان در حوزه های گوناگونی همچون خلق مدل های جدید کسب و کار، طراحی محصولات و خدمات جدید و همچنین طراحی خط مشی های عمومی در عرصه حکمرانی بهره برد.
لطفا دیدگاه خود درباره تفکر طراحی و مزایا و معایب احتمالی آن را در بخش نظرات با ما در میان بگذارید.
استارتاپها شرکتهای نوپا و نوآور هستند که با هدف حل یک مشکل یا رفع یک نیاز بازار، یک محصول یا خدمات جدید را ارائه میدهند. استارتاپها معمولا با سرمایه کم و ریسک بالا شروع به کار میکنند و نیاز به رشد سریع و پایدار دارند. برای موفقیت در این راه، استارتاپها باید به چند نکته مهم توجه کنند. در این مقاله، ما ۱۰ توصیه را برای استارتاپها برشمردهایم که میتوانند به آنها کمک کنند تا به اهداف خود برسند.
توصیه اول: بازار خود را بشناسید
قبل از اینکه شروع به طراحی و توسعه محصول خود کنید، باید بازار هدف خود را به خوبی تحلیل و بررسی کنید. بازار هدف شامل مشتریان، رقبا، نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهدیدات است. شما باید بفهمید که:
چه نوع مشکل یا نیازی را قصد دارید حل یا رفع کنید؟
چقدر این مشکل یا نیاز در بازار وجود دارد؟
چگونه مشتریان خود را شناسایی و جذب کنید؟
چگونه با رقبای خود رقابت کنید؟
چگونه از فرصتهای بازار بهره ببرید و از تهدیدات آن جلوگیری کنید؟
برای پاسخ به این سوالات، شما باید از روشهای مختلف تحقیق بازار استفاده کنید، مانند:
صحبت با مشتریان و نمونهگیری
تجزیه و تحلیل دادههای بازار و رفتار مشتریان
بررسی نظرات و بازخوردهای کاربران
آزمایش فرضیات خود با MVP (حداقل محصول قابل قبول)
استفاده از الگوهای کسب و کار و استراتژیهای رشد
با شناسایی بازار خود، شما میتوانید:
بهترین فرصتهای کسب و کار را پیدا کنید
محصول خود را به نیاز و ارزش مشتریان خود تطبیق دهید
برنامهریزی و اهداف خود را بر اساس واقعیتهای بازار تنظیم کنید
از هدر رفتن منابع و زمان جلوگیری کنید
توصیه دوم: تیم مناسب را انتخاب کنید
تیم شما یکی از عوامل مهم موفقیت استارتاپ شما است. شما باید تیمی را انتخاب کنید که:
دارای مهارتها، تجربهها و دانشهای لازم برای اجرای پروژه شما باشند
دارای انگیزه، اشتیاق و تعهد بالایی برای رسیدن به هدف شما باشند
دارای سازگاری، همکاری و اعتماد سازمانی باشند
دارای خلاقیت، نوآوری و یادگیری مداوم باشند
برای انتخاب تیم مناسب، شما باید:
نقشها و وظایف را به صورت شفاف و مشخص تعریف کنید
استانداردها و معیارهای ارزیابی را به صورت واضح و قابل اندازهگیری تعیین کنید
فرآیندهای جذب، آموزش، پاداش و نگهداری را به صورت حرفهای و منصفانه اجرا کنید
فضای کاری را به صورت حمایتکننده، تشویقکننده و بازخورددهنده طراحی کنید
با انتخاب تیم مناسب، شما میتوانید:
سرعت، کیفیت و کارایی پروژه خود را افزایش دهید
نوآوری، چابکی و پاسخگویی پروژه خود را بالا ببرید
رضایت، مشارکت و تعلق پروژه خود را تقویت کنید
ریسکها، مشکلات و هزینههای پروژه خود را کاهش دهید
توصیه سوم: محصول خود را بهینهسازی کنید
محصول شما چیزی است که شما به مشتریان خود ارائه میدهید. محصول شما باید:
حل یک مشکل یا رفع یک نیاز مشخص باشد
دارای چندین ویژگی منحصر به فرد و مورد تقاضا باشد
دارای چندین فایده قابل درک و قابل اندازهگیری باشد
دارای چندین برتری نسبت به رقبا باشد
برای بهینهسازی محصول خود، شما باید:
با استفاده از فرآیند طرحریزی کاربری (UX design)، تجربه کاربری را بهبود بخشید
با استفاده از فرآیند توسعه نرمافزار چابک (Agile software development)، محصول خود را به صورت مستمر و بازخوردگیر ارتقاء دهید
با استفاده از فرآیند آزمون کاربر پذیری (Usability testing)، کارکرد و کارآیی محصول خود را ارزیابی و اصلاح کنید
با استفاده از فرآیند تحلیل داده (Data analysis)، عملکرد و رضایت محصول خود را پایش و بهینهسازی کنید
با بهینهسازی محصول خود، شما میتوانید:
ارزش و جذابیت محصول خود را بالا ببرید
وفاداری و توصیه محصول خود را افزایش دهید
بازده و سود محصول خود را افزایش دهید
هزینه و زمان محصول خود را کاهش دهید
توصیه چهارم: بازاریابی خود را قوی کنید
بازاریابی شما چگونگی ارتباط شما با مشتریان و بازار است. بازاریابی شما باید:
هدفمند، استراتژیک و برنامهریزی شده باشد
جامع، همگام و همسو باشد
ساده، روان و جذاب باشد
صادق، شفاف و قابل اعتماد باشد
برای قوی کردن بازاریابی خود، شما باید:
برند خود را به صورت منحصر به فرد، حرفهای و قابل تشخیص بسازید
رسانههای مناسب برای انتقال پیام خود را انتخاب کنید
کانالهای مناسب برای توزیع محصول خود را انتخاب کنید
فعالیتهای مناسب برای ترویج محصول خود را انجام دهید
با قوی کردن بازاریابی خود، شما میتوانید:
شناخت و محبوبیت برند خود را افزایش دهید
ترافیک و تبدیل محصول خود را افزایش دهید
سهم و رشد بازار خود را افزایش دهید
ارزش و سود برند خود را افزایش دهید
توصیه پنجم: منابع مالی خود را مدیریت کنید
مالی شما منابع مالی و مصرف شما است. مالی شما باید:
کافی، پایدار و قابل پیشبینی باشد
کارآمد، صرفهجو و قابل کنترل باشد
سودآور، سرمایهگذاریپذیر و قابل اندازهگیری باشد
قانونی، حسابداری و مالیاتی باشد
برای مدیریت مالی خود، شما باید:
بودجهبندی و پیشبینی درآمد و هزینه خود را به صورت دقیق و منظم انجام دهید
گزارشگیری و تحلیل عملکرد مالی خود را به صورت جامع و بهروز انجام دهید
تامین مالی و جذب سرمایه خود را به صورت مناسب و بهینه انجام دهید
حسابرسی و پرداخت مالیات خود را به صورت صحیح و بهموقع انجام دهید
با مدیریت مالی خود، شما میتوانید:
نقدینگی و تعادل مالی خود را حفظ کنید
هزینه و ضایعات مالی خود را کاهش دهید
سود و بازده مالی خود را افزایش دهید
اعتبار و اعتماد مالی خود را بالا ببرید
توصیه ششم: فرهنگ سازمانی خود را ایجاد کنید
فرهنگ سازمانی شما مجموعهای از ارزشها، باورها، رفتارها و نمادهایی است که شما و تیمتان را به عنوان یک استارتاپ متمایز میکند. فرهنگ سازمانی شما باید:
منعکسکننده هدف، بینش و رسالت شما باشد
همخوانی با نیاز، انتظار و تطبیق مشتریان شما داشته باشد
تقویتکننده ارتباط، همدلی و هویت تیمتان باشد
الهامبخش، تحریککننده و پرورشدهنده رشد شخصی و حرفهای شما و تیمتان باشد
برای ایجاد فرهنگ سازمانی خود، شما باید:
ارزشهای اصلی و مشترک خود را به صورت روشن و قابل فهم تعریف کنید
باورهای مثبت و سازنده خود را به صورت قوی و قابل احترام ابراز کنید
رفتارهای مطلوب و مورد نیاز خود را به صورت عینی و قابل پیادهسازی توصیه کنید
نمادهای مناسب و معنادار خود را به صورت زیبا و قابل تقلید طراحی کنید
با ایجاد فرهنگ سازمانی خود، شما میتوانید:
هوشمندانه، علاقهمندانه و مسئولانه عمل کنید
به طور مؤثر، همکارانه و خلاقانه همکاری کنید
به طور مستمر، پویا و چابک یاد بگیرید
به طور پایدار، معنادار و شاد زندگی کنید
توصیه هفتم: ارزیابی خود را منظم انجام دهید
ارزیابی شما فرآیندی است که شما به منظور اندازهگیری و بهبود عملکرد و نتایج استارتاپ خود انجام میدهید. ارزیابی شما باید:
مبتنی بر اهداف، شاخصها و معیارهای قابل سنجش باشد
مبتنی بر دادهها، شواهد و منابع قابل اعتماد باشد
مبتنی بر روشها، ابزارها و فرآیندهای قابل تکرار باشد
مبتنی بر نتایج، یادگیریها و اقدامات قابل اجرا باشد
برای انجام ارزیابی خود، شما باید:
اهداف خود را به صورت کمّی و کیفی تعریف کنید
شاخصها و معیارهای خود را به صورت واضح و قابل اندازهگیری تعیین کنید
دادهها و شواهد خود را به صورت منظم و دقیق جمعآوری و ذخیره کنید
روشها و ابزارهای خود را به صورت مناسب و بهینه انتخاب و استفاده کنید
نتایج خود را به صورت جامع و مفید تحلیل و گزارش کنید
یادگیریها و اقدامات خود را به صورت عملی و سازنده استخراج و پیادهسازی کنید
با انجام ارزیابی خود، شما میتوانید:
عملکرد و نتایج استارتاپ خود را سنجش و بهبود بخشید
نقطههای قوت و ضعف استارتاپ خود را شناسایی و رفع کنید
فرصتها و تهدیدات استارتاپ خود را شناسایی و بهره ببرید
چالشها و راهحلهای استارتاپ خود را شناسایی و پاسخ دهید
کسب و کار خود را راه اندازی کردن یک رویای بسیاری از افراد است. اما آیا برای شروع یک کسب و کار، سن مهم است؟ آیا باید جوان باشید تا بتوانید خلاقانه و نوآورانه عمل کنید؟ یا باید مسن باشید تا بتوانید از تجربه و دانش خود استفاده کنید؟ در این مقاله، به بررسی پژوهشهای مختلف در مورد میانگین سن راه اندازی کسب و کار و عوامل مؤثر بر آن خواهیم پرداخت.
مقدمه
کسب و کار خود را راه اندازی کردن یک فرصت برای ابراز خود، حل مشکلات جامعه و کسب درآمد است. اما شروع یک کسب و کار نیز دارای چالشهای زیادی است. یکی از چالشهای مهم، تعیین زمان مناسب برای شروع است. برخی معتقدند که باید در جوانی شروع کرد، زیرا در این سن، افراد دارای انرژی، خلاقیت و جسارت بالایی هستند. برخی دیگر فکر میکنند که باید در سن بالاتر شروع کرد، زیرا در این سن، افراد دارای تجربه، دانش و سرمایه بالایی هستند. پس آیا واقعاً چنین تفاوتهای قابل توجهی بین سنهای مختلف وجود دارد؟
بخش اول: پژوهشهای موجود در مورد سن راه اندازی کسب و کار
برای پاسخ به این سؤال، لازم است به پژوهشهای موجود در مورد سن راه اندازی کسب و کار نگاه کنیم. چندین پژوهش در سالهای اخیر در این زمینه صورت گرفتهاند. به عنوان مثال:
پژوهش دانشگاه MIT۱ نشان داد که میانگین سن راه اندازان کسب و کارهای نوپا در آمریکا ۴۵ سال است. همچنین پژوهش نشان داد که افزایش سن با افزایش شانس موفقیت همراه است.
پژوهش دانشگاه هاروارد۲ نشان داد که میانگین سن راه اندازان کسب و کارهای پیشرو در آمریکا ۴۰ سال است. همچنین پژوهش نشان داد که افزایش سن با افزایش تجربه و افزایش دانش همراه است.
پژوهش دانشگاه کلمبیا۳ نشان داد که میانگین سن راه اندازان کسب و کارهای موفق در جهان ۳۴ سال است. همچنین پژوهش نشان داد که افزایش سن با افزایش اعتماد به نفس و افزایش شبکه همراه است.
بخش دوم: عوامل مؤثر بر سن راه اندازی کسب و کار
این پژوهشها نشان میدهند که سن راه اندازی کسب و کار متغیر و متأثر از چندین عامل است. برخی از این عوامل عبارتند از:
نوع کسب و کار: بسته به نوع کسب و کار، سن راه انداز متفاوت خواهد بود. برای مثال، برای شروع یک کسب و کار مبتنی بر فناوری، لازم است دارای مهارتهای فنی و آگاهی از بازار باشید. این ممکن است باعث شود که سن راه انداز بالاتر باشد. برای شروع یک کسب و کار مبتنی بر هنر، لازم است دارای خلاقیت و استعداد باشید. این ممکن است باعث شود که سن راه انداز پایینتر باشد.
شخصیت راه انداز: بسته به شخصیت راه انداز، سن راه اندازی کسب و کار متفاوت خواهد بود. برای مثال، برخی افراد دارای روحیه خطرپذیری، جسارت و تحمل شکست هستند. این ممکن است باعث شود که زودتر شروع کنند. برخی دیگر دارای روحیه تحقیق، تجزیه و تحلیل و تصمیم گیری هستند. این ممکن است باعث شود که دیرتر شروع کنند.
فرصتهای موجود: بسته به فرصتهای موجود در زمان و مکان خاص، سن راه اندازی کسب و کار متفاوت خواهد بود. برای مثال، در زمانهای بحران یا رکود، فرصتهای کمتری برای شروع یک کسب و کار وجود دارد. این ممکن است باعث شود که سن راه انداز بالاتر باشد. در زمانهای رونق یا نوآوری، فرصتهای بیشتری برای شروع یک کسب و کار وجود دارد.
کارآفرینان میدانند که در عصر ارتباطات، نام گذاری استارتاپها بسیار مهم است. نام شرکت نه تنها باید جذاب و خلاقانه باشد، بلکه باید با آدرس وب سایت و شبکههای اجتماعی همخوانی داشته باشد. در این مقاله به برخی از قوانین نام گذاری استارتاپها اشاره میکنیم.
چگونه نام استارتاپ خود را انتخاب کنیم؟
نام کوتاه و ساده باشد: آدرس وب سایت شرکت شما باید به راحتی توسط مردم حفظ و تایپ شود. پژوهشها نشان دادهاند که هر چقدر آدرس وب سایت کوتاهتر باشد، بازدید کنندگان بیشتری جذب خواهد شد. به عنوان مثال، نام دامنه Google.com فقط شامل ۶ حرف است.
نام معنادار و مرتبط باشد: نام شرکت شما باید نشان دهنده فعالیت و هدف شما باشد. اگر نام شرکت شما بیمعنی یا ساختگی باشد، باید هزینه زیادی صرف تبلیغات و آموزش مخاطبان خود کنید. به عنوان مثال، نام Netflix.com هم به یاد ماندنی است و هم مربوط به خدمات پخش فیلم و سریال آنلاین است.
نام قابل تلفظ و تشخیص باشد: نام شرکت شما باید قابل تلفظ و تشخیص توسط سیستمهای هوش مصنوعی مثل Siri یا Alexa باشد. اگر نام شرکت شما دارای حروف عجیب یا اعداد باشد، ممکن است باعث سردرگمی یا اشتباه سیستمهای صوتی شود. به عنوان مثال، نام Lyft.com راحتتر از Uber.com تلفظ و تشخیص داده میشود
نام مناسب برای صفحه موبایل باشد: کاربران امروزی میخواهند با یک نگاه به صفحه موبایلشان، بفهمند شما چه کاری انجام میدهید و چه خدماتی ارائه میکنید. نام شرکت شما باید قابل درک و جذاب بوده و به آن “روانشناسی ادراکی” گفته میشود.
نام گذاری را خیلی جدی نگیرید: نام گذاری یک استارتاپ مهم است ولی نباید به آن بسنده کنید. محصول خوب و کاربر پسند خود رقابت پذیر ترین عامل است. حتی بعضی از کارشناسان بازاریابی فکر میکنند که نام و لوگوی شرکت، اهمیت چندانی ندارد و محبوبیت شما بیشتر به کیفیت و ارزش محصولتان بستگی دارد.
شرکتها برای همکاری با استارتاپها با موانع مختلفی روبرو میشوند. بعضی از این موانع عمومی هستند مثل اعتماد و علاقه متقابل. اما برخی دیگر مربوط به سازمان خود شرکتها هستند. در این نوشته، به بررسی عمیق این موانع داخلی و راهحلهای آنها خواهیم پرداخت. براساس گزارشات، بزرگترین چالش در همکاری با استارتاپها، سرعت کم و چرخه طولانی تصمیمگیری شرکتها است. علاوه بر این، ارتباطات ضعیف و فرآیندهای نامشخص نیز از دیگر مشکلات عمده هستند. در ادامه، به تحلیل و رفع این مشکلات خواهیم پایید.
همکاری با استارتاپها نیاز به همسویی استراتژیک در شرکتهای بزرگ دارد. اما این شرکتها معمولا دارای بخشهای مختلف با اهداف و استراتژیهای متفاوت هستند. این موضوع باعث میشود که نظرات و الویتهای متناقضی در مورد نوآوری وجود داشته باشد. این اختلافات مانع از تصمیمگیری سریع و همکاری موثر با استارتاپها میشوند. بنابراین، شرکتهای بزرگ باید یک دیدگاه یکسان درباره نوآوری و هدف و نقش همکاریهای خارجی ایجاد کنند.
۲- مشکلات ساختاری
شرکتهای بزرگ برای همکاری با استارتاپها با مشکلات ساختاری روبرو هستند. این شرکتها اغلب از یک ساختار سلسله مراتبی برای تصمیمگیری استفاده میکنند. این ساختار باعث میشود که فاصله زیادی بین تصمیمگیرنده و اجرا کننده وجود داشته باشد. در نتیجه، فعالیتهای نوآورانه و همکاریهای خارجی ممکن است به راحتی تأیید نشوند یا تحت تاثیر قرار گیرند. بنابراین، شرکتهای بزرگ باید ساختار خود را به گونهای تغییر دهند که امکان همکاری با استارتاپها را فراهم کنند.
۳- مشکلات فرهنگی
شرکتها برای همکاری با استارتاپها نیاز به یک فرهنگ کارآفرینی دارند. این فرهنگ به آنها کمک میکند که ایدههای جدید و خلاق را پذیرفته و حمایت کنند، خطرپذیری را تشویق کنند، شکست را به عنوان فرصتی برای یادگیری ببینند، نوآوری را ارج نهند و تغییرات را به عنوان محرکی برای پیشرفت در نظر داشته باشند. اما در حال حاضر، فرهنگ شرکتها با این ویژگیها سازگار نیست. و این موضوع باعث میشود که همکاری با استارتاپها مشکل و ناموفق باشد.
۴ – مشکلات فرآیندی
کارآفرینان اغلب از همکاری با سازمانهای بزرگ دلسرد میشوند، زیرا این سازمانها فرآیندهای سختگیرانه و ثابتی دارند. آنها انتظار دارند که استارتاپها مثل یک شرکت بالغ و معتبر عمل کنند و مدارک و گواهینامههایی مانند ایزو و فاکتور رسمی را ارائه دهند. بسیاری از استارتاپها با مواجه شدن با این فرآیندها، تمایل به ادامه همکاری با شرکتها را از دست میدهند.
ثبت شرکت چه موارد حقوقی و مهمی دارد که استارتاپها باید به آن توجه کنند؟ این سوالی است که بسیاری از بنیانگذاران استارتاپ به ما میپرسند. ما با توجه به تجربههای خود از همکاری با استارتاپها، در این مقاله به برخی از این سوالات رایج پاسخ میدهیم و نکات کلیدی را برای شما بیان میکنیم.
۲- چه زمانی باید برای کسبوکار استارتاپمان ثبت شرکت کنیم؟
این پرسش را نمیتوان به صورت یکسان برای همه استارتاپها پاسخ داد. ثبت شرکت باعث ایجاد تعهدات و الزامات قانونی مثل مسائل مالیاتی و بیمهای برای سهامداران و هیئت مدیره میشود. پس شاید بهتر باشد که استارتاپهایی که هنوز در مرحله اولیه شکلگیری ایده و تشکیل تیم هستند و هنوز سازوکارهای اصلی و بنیادین آنها را تعیین نکردهاند، فعلا از ثبت شرکت خودداری کنند. همچنین گاهی اوقات اعضای استارتاپ قطعی نشدهاند و توافقات نهایی صورت نگرفتهاست، در این حالت ثبت شرکت مشکلاتی را برای خروج یا ورود افراد به سهامداران استارتاپ به وجود میآورد
۳- ثبت شرکت چه مسئولیتهای قانونی برای بنیانگذاران استارتاپی دارد؟
شما با ثبت شرکت، یک شخصیت حقوقی میسازید که باید قوانین و الزامات مربوط به آن را رعایت کنید. این الزامات شامل مسئولیتهای هیئت مدیره، مدیرعامل و بازرسان و همچنین مسئولیتهای مالیاتی و بیمهای برای شرکت هستند. شما باید پرونده مالیاتی تشکیل دهید و کد اقتصادی بگیرید و سپس دفاتر قانونی را دریافت و تکمیل کنید و مالیات بر سرمایه ثبتی را پرداخت کنید. همچنین باید اظهارنامههای عملکرد و مالیات بر ارزش افزوده را ارسال کنید و در نهایت مالیات قانونی را پرداخت کنید. این موارد را مشاوران مالی و مالیاتی بهتر میتوانند توضیح دهند.
علاوه بر این، شما باید کد کارگاهی بگیرید و پرونده نزد سازمان تامین اجتماعی تشکیل دهید و پرسنل خود را بیمه کنید. این امور همه جزء وظایف هیئت مدیره و مدیرعامل استارتاپ هستند که قانونگذار برای عدم رعایت آنها ضمانتاجرایی تعیین کردهاست. البته با کمک گرفتن از مشاوران مالی و مالیاتی، این امور به راحتی قابل انجام هستند و نباید نگران آنها باشید
۴- برای ثبت شرکت به کجا مراجعه کنیم؟
شما باید از طریق سامانه اداره ثبت شرکتها و موسسات غیرتجاری، مراحل ثبت شرکت را بصورت آنلاین انجام دهید. اما برای کار با این سامانه، باید با اصطلاحات حقوقی آشنا باشید. مثلا باید بدانید بازرس، اعضای هیئت مدیره و مدیرعامل چه کسانی هستند و چه شرایط، تعهدات و وظایفی دارند. همچنین باید بدانید فرق بین اساسنامه و اظهارنامه ثبت، صورتجلسات مختلف و … چیست. البته اینها فقط بخشی از سوالات استارتاپها هستند.
برای همین در شتابدهنده دیموند، استارتاپها نیازی به درگیر شدن با فرآیندهای قانونی و اداری ثبت شرکت ندارند و دپارتمان حقوقی شتابدهنده همه این کارها را برای آنها انجام میدهد. مثلا دپارتمان حقوقی شتابدهنده پنتا اینوگلکسی، اساسنامه شرکت را با توافقات قرارداد مشارکت و سرمایهگذاری هماهنگ میکند.